گرفتی مرا شعر نابی مگر ؟
وبلاگ بچه های بصیر
واسه خنده - واسه اخبار - واسه سرگرمی و آموزش

 

پستی برای اشعار ناب پارسی يامتون و قطعات ناب .
اشعار زیبا باشه ها ..در حد بارسلونا!!!
 
 

 



نظرات شما عزیزان:

حامد صالحی
ساعت19:13---21 آذر 1390
حسین جون با غزل زیبات صفا کردم اینم یکی دیگه از غزلهای حضرت امام خمینی:



عاشقم، عاشق و جز وصل تو درمانش نیست

کیست کاین آتش افروخته در جانش نیست؟

جز تو در محفل دلسوختگان، ذکری نیست

این حدیثی‏است که آغازش و پایانش نیست

راز دل را نتوان پیش کسی باز نمود

جز برِ دوست، که خود حاضر و پنهانش نیست

با که گویم که بجز دوست نبیند هرگز

آنکه اندیشه و دیدار به فرمانش نیست

گوشه چشم‏گشا، بر منِ مسکین بنگر

ناز کن ناز، که این بادیه سامانش نیست

سر خُم باز کن و ساغر لبریزم ده

که بجز تو، سر پیمانه و پیمانش نیست

نتوان بست زبانش ز پریشان‏گویی

آنکه در سینه بجز قلب پریشانش نیست

پاره کن دفتر و بشکن قلم و دم دربند

که کسی نیست که سرگشته و حیرانش نیست





.::Ho3EiN::.
ساعت11:52---19 آذر 1390

غزل بسیار زیبای امام خمینی در وصف حضرت دوست

لب دوست

گرچه از هر دو جهان هیچ نشد حاصل ما

غم نباشد، چو بود مهر تو اندر دل ما

حاصل کونْ و مکان، جمله ز عکس رخ توست

پس همین بس که همه کوْن و مکانْ حاصل ما

جمله اسرار نهان است درونِ لب دوست

لب گشا! پرده برانداز ازین مشکل ما

یا بکش یا برَهان زین قفس تنگ، مرا

یا برون ساز ز دل، این هوس باطل ما

لایق طوْف حریم تو نبودیم اگر

از چه رو پس ز محبت بسرشتی گِل ما؟




.::Ho3EiN::.
ساعت21:29---5 آذر 1390

ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌ها در حلقه سودای تو روحانیان را حال‌ها
در لا احب افلین پاکی ز صورت‌ها یقین در دیده‌های غیب بین هر دم ز تو تمثال‌ها
افلاک از تو سرنگون خاک از تو چون دریای خون ماهت نخوانم ای فزون از ماه‌ها و سال‌ها
کوه از غمت بشکافته وان غم به دل درتافته یک قطره خونی یافته از فضلت این افضال‌ها
ای سروران را تو سند بشمار ما را زان عدد دانی سران را هم بود اندر تبع دنبال‌ها
سازی ز خاکی سیدی بر وی فرشته حاسدی با نقد تو جان کاسدی پامال گشته مال‌ها
آن کو تو باشی بال او ای رفعت و اجلال او آن کو چنین شد حال او بر روی دارد خال‌ها
گیرم که خارم خار بد خار از پی گل می‌زهد صراف زر هم می‌نهد جو بر سر مثقال‌ها
فکری بدست افعال‌ها خاکی بدست این مال‌ها قالی بدست این حال‌ها حالی بدست این قال‌ها
آغاز عالم غلغله پایان عالم زلزله عشقی و شکری با گله آرام با زلزال‌ها
توقیع شمس آمد شفق طغرای دولت عشق حق فال وصال آرد سبق کان عشق زد این فال‌ها
از رحمه للعالمین اقبال درویشان ببین چون مه منور خرقه‌ها چون گل معطر شال‌ها
عشق امر کل ما رقعه‌ای او قلزم و ما جرعه‌ای او صد دلیل آورده و ما کرده استدلال‌ها
از عشق گردون متلف بی‌عشق اختر منخسف از عشق گشته دال الف بی‌عشق الف چون دال‌ها
آب حیات آمد سخن کاید ز علم من لدن جان را از او خالی مکن تا بردهد اعمال‌ها
بر اهل معنی شد سخن اجمال‌ها تفصیل‌ها بر اهل صورت شد سخن تفصیل‌ها اجمال‌ها
گر شعرها گفتند پر پر به بود دریا ز در کز ذوق شعر آخر شتر خوش می‌کشد ترحال‌ها

غزلیات شمس


حامد صالحی
ساعت13:36---20 آبان 1390

ای یوسف خوش نام ما خوش می روی بر بام ما / ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما / جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما
ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما / آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما
ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما / پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما
در گل بمانده پای دل جان می دهم چه جای دل / وز آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما

"مولانا"


حامد صالحی
ساعت19:05---17 آبان 1390
برای تو فدا کردیم جان ها / کشیده بهر تو زخم زبان ها
شنیده طعنه های همچو آتش / رسیده تیر کاری زان کمان ها
اگر دل را برون آریم پیشت / ببخشایی بر آن پرخون نشان ها
اگر دشمن تو را از من بدی گفت / مها دشمن چه گوید جز چنان ها
بیا ای آفتاب جمله خوبان / که در لطف تو خندد لعلکان ها
که بی تو سود ما جمله زیانست / که گردد سود با بودت زیان ها

"مولانا"


سحر
ساعت18:53---15 آبان 1390
تو را به خاطر وفایت دوست دارم و گرنه دلبر پیمان شکن بسیاررررر بود!

.::Ho3EiN::.
ساعت20:01---14 آبان 1390
بگذر شبی به خلوت این همنشین درد
تا شرح آن دهم که غمت با دلم چه کرد
خون می رود نهفته ازین زخم اندرون
ماندم خموش و آه که فریاد داشت درد

هوشنگ ابتهاج


رضا
ساعت16:13---14 آبان 1390
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

خواهد به سر آید غم هجران تو یارم؟


ghahremani
ساعت15:00---14 آبان 1390
"خسته"

از بیم و امید عشق رنجورم
آرامش جاودانه می خواهم
بر حسرت دل دگر نیفزایم
آسایش بیکرانه می خواهم


پا بر سر دل نهاده می گویم
بگذشتن از آن ستیزه جو خوشتر
یک بوسه ز جام زهر بگرفتن
از بوسه آتشین او خوشتر


پنداشت اگر شبی به سرمستی
در بستر عشق او سحر کردم
شبهای دگر که رفته عمرم
در دامن دیگران به سر کردم


دیگر نکنم ز روی نادانی
قربانی عشق او غرورم را
شاید که چو بگذرم از او یابم
آن گمشده شادی و سرورم را


آنکس که مرا نشاط و مستی داد
آنکس که مرا امید و شادی داد
هرجا که نشست بی تامل گفت:
(او یک زن ساده لوح عادی بود)


می سوزم از این دوروئی و نیرنگ
یکرنگی کودکانه می خواهم
ای مرگ از آن لبان خاموشت
یک بوسه جاودانه می خواهم


رو، پیش زنی ببر غرورت را
کو عشق ترا به هیچ نشمارد
آن پیکر داغ و دردمندت را
با مهر به روی سینه نفشارد


عشقی که ترا نثاره ره کردم
در سینه دیگری نخواهی یافت
زان بوسه که بر لبانت افشاندم
شورنده تر آذری بخواهم یافت


در جستجوی تو و نگاه تو
دیگر ندود نگاه بی تابم
اندیشه آن دو چشم رویائی
هرگز نبرد ز دیگان خوابم


دیگر به هوای لحظه ای دیدار
دنبال تو در بدر نمی گردم
دنبال تو ای امید بی حاصل
دیوانه و بی خبر نمی گردم


در ظلمت آن اطاقک خاموش
بیچاره و منتظر نمی مانم
هر لحظه نظر به در نمی دوزم
وان آه نهان به لب نمی رانم


ای زن که دلی پر از صفا داری
از مرد وفا مجو، مجو، هرگز
او معنی عشق را نمی داند
راز دل خود به او مگو هرگز

"فروغ فرخزاد"


حامد صالحی
ساعت22:19---10 آبان 1390
مردان خدا پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند
هر دست که دادند از آن دست گرفتند
هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند
جمعی به در پیر خرابات خراب اند
قومی به برِ شیخ مناجات مُریدند
فریاد که در رهگذر آدم خاکی
بسی دانه فشاندند و بسی دام تنیدند
همت طلب از باطن پیران سحر خیز
زیرا که یکی را زدو عالم طلبیدند


.::Ho3EiN::.
ساعت0:11---9 آبان 1390

ز دو ديده خون فشانم ز غــمت شب جدايي
چــه كنم كه هست اينها گـل باغ آشــــنايي
مــــژه‌ها و چشم يارم به نظر چــــنان نـمايد
كه مـــيان سنبلــستان چرد آهــوي ختــايي
سر برگ گــل ندارم به چه رو روم به گــلشن
كه شــــنيده‌ام ز گلها هـــمه بوي بي‌وفـايي
همه شب نهاده ام سر چو سگان بر آستانت
که رقیب در نیاید به بهانه ی گدایی...
بكدام مذهبست اين؟ بكدام ملت‌است اين؟
كه كشند عاشقي را كه تو عاشـقم چرايي
به طواف كــعبه رفتم به حــرم رهـــم ندادند
كه تو در بـرون چه كردي كه درون خانه آيي؟
به قـــمارخانه رفتم، هــــــمه پاكــــباز ديدم
چـو به صــومعه رســــيدم همه زاهد ريايي
در ديــر مي‌زدم مــــــن، که نـــدا ز در درآمد
كه درآ درآ عــــــراقي، كه تو هم ازآن مــايي

فخرالدين عراقي


.::Ho3EiN::.
ساعت23:57---8 آبان 1390
ز دست محبوب ندانم چون كنم
وز هجر رويش ديده جيحون كنم
يارم چو شمع محفل است
ديدن رويش مشكل است
سرو مرا (مني) پا در گل است
وان خط و خالش مايل است
يار من، دلدار من، كمتر تو جفا كن
يادي آخر تو ز ما كن
رفتم بر آن ماهرو
با او نشستم روبرو
گفتم سخنها مو به مو
يار من، دلدار من، كمتر تو جفا كن
يادي آخر تو ز ما كن


arezu
ساعت14:52---8 آبان 1390
هرگز نخواب کوروش دارا جهان ندارد



دارا جهان ندارد سارا زبان ندارد
بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد

کارون زچشمه خشکید البرز لب فروبست
حتی دل دماوند آتش فشان ندارد

دیو سیاه دربند آسان رهید وبگریخت
رستم در این هیاهو گرز گران ندارد

روز وداع خورشید زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان نقش جهان ندارد

بر نام پارس دریا نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما تیر و کمان ندارد

دریای مازنی ها بر کام دیگران شد
نادر زخاک برخیز میهن جوان ندارد

دارا کجای کاری دزدان سرزمینت
بر بیستون نویسند دارا جهان ندارد

آییم به داد خواهی فریادمان بلند است
اما چه سود که اینجا نوشیروان ندارد

سرخ وسپید وسبزست این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس شیر ژیان ندارد

کو آن حکیم توسی شهنامه ای سُراید
شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد

هرگز نخواب کوروش ای مهرآریایی
بی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد


.::Ho3EiN::.
ساعت16:15---7 آبان 1390
ضمن تشکر از شعرای زیبای دوستان
این شعر زیبا تقدیم شما



می‌خواهم و می خواستمت، تا نفسم بود
می سوختم از حسرت و عشق تو بسم بود

عشق تو بسم بود، که این شعله ی بیدار
روشنگر شب های بلند قفسم بود

آن بخت گریزنده دمی‌ آمد و بگذشت
غم بود که پیوسته نفس در نفسم بود

دست من و آغوش تو هیهات که یک عمر
تنها نفسی‌ با تو نشستن هوسم بود

باﷲ، که بجز یاد تو گر هیچ کسم هست
حاشا که بجز عشق تو گر هیچ کسم بود

سیمای مسیحایی‌ اندوه تو ای عشق
در غربت این مهلکه فریاد رسم بود

لب بسته و پر سوخته از کوی تو رفتم
رفتم به خدا گر هوسم بود بسم بود

فریدون مشیری


حامد صالحی
ساعت22:54---3 آبان 1390
آشنا خواهی گر ای دل با خود آن بیگانه را
اول از بیگانه باید کرد خالی خانه را

آشنایی های آن بیگانه پرور را بین که من
می خورم در آشنایی حسرت بیگانه را

گر گریزد عاشق از زاهد عجب نبود که نیست
الفتی با یکدگر،دیوانه و فرزانه را

کاش می آمد شبی آن شمع در کاشانه ام
تا بسوزانم ز غیرت شمع هر کاشانه را

(فروغی بسطامی)


arezu
ساعت23:10---2 آبان 1390
نميدونم اين جاش اينجاست يا نه ولي به هر حال......

سخت آشفته و غمگین بودم…

به خودم می گفتم:

بچه ها تنبل و بد اخلاقند

دست کم میگیرند

درس ومشق خود را…

باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم

و نخندم اصلا

تا بترسند از من

و حسابی ببرند…

خط کشی آوردم،

درهوا چرخاندم...

چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید

مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید !

اولی کامل بود،

دومی بدخط بود

بر سرش داد زدم...

سومی می لرزید...

خوب، گیر آوردم !!!

صید در دام افتاد

و به چنگ آمد زود...

دفتر مشق حسن گم شده بود

این طرف،

آنطرف، نیمکتش را می گشت

تو کجایی بچه؟؟؟

بله آقا، اینجا

همچنان می لرزید...

” پاک تنبل شده ای بچه بد ”

" به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند"

” ما نوشتیم آقا ”

بازکن دستت را...

خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم

او تقلا می کرد

چون نگاهش کردم

ناله سختی کرد...

گوشه ی صورت او قرمز شد

هق هقی کردو سپس ساکت شد...

همچنان می گریید...

مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله

ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد

زیر یک میز،کنار دیوار،
دفتری پیدا کرد ……

گفت : آقا ایناهاش،
دفتر مشق حسن

چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود

غرق در شرم و خجالت گشتم

جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود

سرخی گونه او، به کبودی گروید …..

صبح فردا دیدم

که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر

سوی من می آیند...

خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من

تا که حرفی بزنند

شکوه ای یا گله ای،
یا که دعوا شاید

سخت در اندیشه ی آنان بودم

پدرش بعدِ سلام،
گفت : لطفی بکنید،
و حسن را بسپارید به ما ”

گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟

گفت : این خنگ خدا

وقتی از مدرسه برمی گشته

به زمین افتاده
بچه ی سر به هوا،
یا که دعوا کرده

قصه ای ساخته است

زیر ابرو وکنارچشمش،
متورم شده است

درد سختی دارد،
می بریمش دکتر
با اجازه آقا …….

چشمم افتاد به چشم کودک...

غرق اندوه و تاثرگشتم


منِ شرمنده معلم بودم

لیک آن کودک خرد وکوچک

این چنین درس بزرگی می داد

بی کتاب ودفتر ….

من چه کوچک بودم

او چه اندازه بزرگ

به پدر نیز نگفت

آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم

عیب کار ازخود من بود و نمیدانستم

من از آن روز معلم شده ام ….

او به من یاد بداد درس زیبایی را...

که به هنگامه ی خشم

نه به دل تصمیمی

نه به لب دستوری

نه کنم تنبیهی

***

یا چرا اصلا من
عصبانی باشم

با محبت شاید،
گرهی بگشایم

با خشونت هرگز...
با خشونت هرگز...
با خشونت هرگز...



.::Ho3EiN::.
ساعت21:07---1 آبان 1390
حامد:
این پست نه جملات قصار هست نه دل نوشته اینجا فقط اشعار ناب که خودت بهتر میدونی چیه میذاریم و جملات ناب !

واسه جملات قصار هم یه پست میذارم


حامد صالحی
ساعت18:42---1 آبان 1390
سلام داش حسین، 1_ این پستی که الان گذاشتی بجای "جملات قصار" یا "دل نوشته" ؟ شاید تلفیق دوتاشه 2_قالب وبلاگ زیاد واضح نیست بهتر از این اگه داری امتحانش کن

.::Ho3EiN::.
ساعت10:42---1 آبان 1390

خیال روی تو در هر طریق همره ماست
نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست

به رغم مدعیانی که منع عشق کنند
جمال چهره تو حجت موجه ماست

ببین که سیب زنخدان تو چه می‌گوید
هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست

اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست

به حاجب در خلوت سرای خاص بگو
فلان ز گوشه نشینان خاک درگه ماست

به صورت از نظر ما اگر چه محجوب است
همیشه در نظر خاطر مرفه ماست

اگر به سالی حافظ دری زند بگشای
که سال‌هاست که مشتاق روی چون مه ماست


.::Ho3EiN::.
ساعت10:41---1 آبان 1390

خیال روی تو در هر طریق همره ماست
نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست

به رغم مدعیانی که منع عشق کنند
جمال چهره تو حجت موجه ماست

ببین که سیب زنخدان تو چه می‌گوید
هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست

اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست

به حاجب در خلوت سرای خاص بگو
فلان ز گوشه نشینان خاک درگه ماست

به صورت از نظر ما اگر چه محجوب است
همیشه در نظر خاطر مرفه ماست

اگر به سالی حافظ دری زند بگشای
که سال‌هاست که مشتاق روی چون مه ماست


.::Ho3EiN::.
ساعت10:00---1 آبان 1390



لبخند كه زد



توی چال گونه اش افتادم



پای منطقم شكست ..!



و من


.


عاشق شدم ...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: شنبه 30 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط حسین مهری

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 28
بازدید دیروز : 22
بازدید هفته : 93
بازدید ماه : 77
بازدید کل : 37725
تعداد مطالب : 21
تعداد نظرات : 1872
تعداد آنلاین : 1